میگی بازم کنار همدیگه واژه بچین؟
راجع به چی؟ ... باشه بشین
چشاتو باز کن ، یه لحظه مال من باش
یه لحظه بیا توی حس و حال من باش
پس میکروفونو به دست من تو بده بگم
از این زمونه و از دلی که تکه تکه ست
هر آهنگ منم مساوی ذکر یک درد
جز اینم ندارم یه فکر بهتر
از دوختری بگم که شده سَمبُل رشادت ؟
ایران براش شده منبع تجارت
پس پسرای وطن الان کجاست؟ نیست؟
اون تو زندان ها میخوابن چون که دوختر بازی مجاز نیست
از چی بگم برات؟
انتظار داری چه چیزی از جیب من درآد؟
به جز کاغذ سفید پاره ، خوب آره رفیق
شماره توشه ، ولی با خودکار سفید
تو هم مثل منی تو هم کم درد نداری
درد اصلیت اینه که تو هم درد نداری
من کسی نیستم با این عشق ها دردم بگیره
ولی این عشق بازی ها رو کی میخواد گردن بگیره؟
همخوان:
از چی بگم؟
خدا از این دوختر های عاشق؟
از این همه قلب تمام قلب ها شکسته
خنده هامو نبین ، این خندهای درد زید
این منم با یه زید خسته
از چی بگم؟
بگو از یه قلب زخمی که باید یه تنه بره تو قلب دوخترابه سختی
از شماره هایی که خط خوردن توی ختم
خبر میدن از یه اجتماع رو به تخریب
از چی بگم؟
از دوختر های بالای شهر؟
که عاشق میشن ماهی یکی دوشب
اون که تنها دلیل خوابش به عشق فرداست
تنها پاتوق عشق و حالش کافیشاپاشت
تو به من اینو بگو ، من از چی بگم خوب؟
ما گفتیم و تموم نسل زن ها ریشه کن شد؟!
از چی بگم برات؟
شاید قصه دوست داری
مثل قصه ی اون عاشق های زندانی
اگه قصه تلخه ، گناه واقعیت
داستان عاشقانه وگـُلای باغ میهن
که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی
یه فرشته به جای دوست دوخترداشتیم
همخوان:
از چی بگم خوب؟
وقتی صبح نشده غروب زد
تو قلب دوخترهای درودزن
غصه نخور صدامو بشنو از زیر خونـَت
من صداتو به گوش قلبم میرسونم
از چی بگم؟
از دلی که فقط اسمش دله؟
یا عمری که نصفش عشقه نصفش گله
یا از روح توی زندون که جسمش وله
آدم مجبوره که با شرایط وفقش بده
از چی بگم؟
بگو از یه قلب زخمی
که باید یک تنه بره تو قلب دوخترها به سختی
ولی قسم به خدا قسم به روح زیدم
که من بدون ترس میرم به سوی تقدیر
خیلی خشنه عشق بازی ولی حوصله کردم
تو فکر زیدم من یه مدل دردم
ولی دفتر گذشته هامو ذره ذره کردم
و اومدم جلو که پی دردسر بگردم
از چی بگم؟
از چی بگم؟
نظرات شما عزیزان:
